آموزش بازاریابی این نیست!
آموزش بازاریابی از دید ما در بمم تئوریهای مسخره کتابی در زمینه پرستش مشتری نیست!
اگر میخواهید پول دربیاورید، راهش بازاریابی است. در این مقاله همراه ما باشید تا راه پول درآروردن را قدم به قدم یاد بگیریم.
آموزش بازاریابی از دید ما در بمم تئوریهای مسخره کتابی در زمینه پرستش مشتری نیست!
اگر میخواهید پول دربیاورید، راهش بازاریابی است. در این مقاله همراه ما باشید تا راه پول درآروردن را قدم به قدم یاد بگیریم.
اگر میخواهید سریعا کمپین بازاریابی خود را راه بیندازید و درآمد خود را افزایش دهید، همین الان کلیک کنید:
بیایید خیلی خلاصه بررسی کنیم که روند آموزش بازاریابی به چه شکل هست و بعد وارد تعاریف و مباحث تئوری بشویم که احتمالا هیچکدام از ما آن را دوست نداریم ولی برای جا افتادن مطلب لازم است.
درست است که این آموزش بازاریابی رایگان است ولی ما در کنارتان هستیم و مطمئن باشید حتی همین مطالب رایگان را در دوره های پولی یا اشاره نمیکنند یا با زبان پیچیدهای که احتمالا خودشان هم نمیفهمند بیان میکنند، پس همراه ما بمانید، که قرار است با بهترین راه های افزایش درآمد ، شگفت زده شویم!
در ادامه قدم به قدم با هم مسیر مارکتینگ را یاد میگیریم:
در قدم اول باید ببنیم داستان ما سرآغازش کجاست یعنی به دنبال آموزش بازاریابی حضوری هستیم یا نه میخواهیم در دنیای آنلاین و دیجیتال با آموزش دیجیتال مارکتینگ حرفی برای گفتن داشته باشیم؟ بستر انتخابی ما خیلی میتواند در نتیجهای که میگیریم تاثیر گذار باشد.
وقتی در آموزش بازاریابی میگیم بستر، منظورمان تعیین نقطه تماس کسبوکارمان با مشتری احتمالی است. نقطه تماس میتواند تبلیغ باید، محل یا فروشگاه ما باشد، ویزیتور ما باشد که به محل مشتری مرود، ایمیل تبلیغاتی باشد که در صندوق ایمیل مخاطب مینشیند و هر چیز دیگری که فکرش را میکنیم.
به طور کلی برای راحتی کار در آموزش بازاریابی ما بسترهای موجود را به سه دسته کلی تقسیم میکنیم:
در انتخاب بستر مناسب باید به موارد زیر دقت و توجه نماییم:
اگر بخواهیم یک جمع بندی از بستر آموزش بازاریابی داشته باشیم باید بگوییم که دیجیتال شاید برای اکثر کسبوکارها بهترین باشد هر چند که نیاز به آموزش و تخصص بالاتری دارد ولی با توجه به مزیتها و فرصتها میتواند انتخاب هوشمندانهتری حداقل بر روی کاغذ باشد!
همین الان بخوانید: آموزش کامل طراحی سایت همراه با دیجیتال مارکتینگ برای رسیدن به فروش بالا
منظور از روش جذب این است که در بستری که انتخاب کردیم چطور نظر و توجه مخاطب را به کسبوکارمان، جلب کنیم؟
در دو بستر اول یعنی چشم تو چشم و فیزیک تو چشم روش جذب در آموزش بازاریابی این است که مستقیم یا تبلیغ برویم (با بیلبورد، با مجله و موارد دیگر) یا با دکور و سردر مجموعه و محلمان افراد را جذب کنیم.
به عبارت دیگر در این دو بستر یا تبلیغی که میکنیم برای ما مخاطب جذب میکند یا سردر مغازه، فروشگاه یا مجموعه (حالا چه با دکور، چه با تابلوی سردر).
اما در روش بستر دیجیتالی چندین روش جذب وجود دارد:
روشهای جذب مخاطب از طریق بستر دیجیتال به این موارد ختم نمیشود و موارد زیاد دیگری مثل رپورتاژ آگهی، تلویزیون، اپلیکیشن، پوش نوتیفیکیشن، مسنجرها (تلگرام، واتساپ، ایتا و مواردی مثل این) و… وجود دارد که به دلیل هزینه زیاد، بازدهی کم، پیچیده بودن و در یک کلام نصرفیدن (برای اکثر کسب و کارها) به آنها در آموزش بازاریابی نمیپردازیم!
بعد از انتخاب بستر و جذب مخاطب به آن بستر، نوبت به اصل داستان یعنی تبدیل یک فرد جذب شده به مشتری یا به عبارت دقیتر به پول است!
هدف اصلی و نهایی آموزش بازاریابی بدون تعارف پول درآوردن است.
به عبارت دقیقتر بعد از ساخت بستر مناسب و جذب مخاطب به آن بستر نوبت به این میرسد که محصول یا خدمات خود را بفروشیم.
این بخش بازاریابی به فروش معروف است، یعنی جایی که ما به ازای پول به مشتری خدمات و محصولات خود را ارئه میدهیم.
برای موفقیت در این بخش از آموزش بازاریابی کافی است ابتدا مقاله آموزش متقاعدسازی را مطالعه نمایید تا با اصول راضی کردن مشتری به خرید آشنا شوید و سپس با مطالعه مقاله آموزش فروش ، تکنیک های بینظیر افزایش فروش را یاد بگیرید.
همچنین اگر انتخاب شما در مسیر آموزش بازاریابی، بستر چشم تو چشم است و میخواهید از طریق ویزیتوری محصولات و خدمات خود را به فروش برسانید دو مقاله آموزش فن بیان و آموزش سخنرانی میتواند به شما در این مسیر کمک بسیار بزرگی نماید، زیرا هر کسی بهتر محصول و خدمات را پرزنت کند، احتمالا به فروش بیشتری میرسد.
در مسیر مارکتینگ برای کسب و کار خود، گاهی به ایی میرسیم که نیاز به یکسری مکملهای مثل مدیریت ارتباط با مشتری (CRM)، ریتارگتینگ و… داریم.
گاهی هم اسم هایی مثل گوریلا ماکتینگ یا بازاریابی چریکی به گوشمان میخورد و داستان هایی را میبینیم که کسب و کاری چطور با بودجه کم توانسته به رشد چند صد (هزار) درصدی در مدت کمی برسد و با خخود میگوییم چرا ما نه+ برای اطلاعات بیشتر به آموزش بازاریابی چریکی مراجعه نمایید.
خلاصه مبحث فروش مجدد (ریتارگتینگ)، CRM و این جور چیزها درست است که به صورت مستقیم به دنیای آموزش بازاریابی مربوط هستند ولی به دلیل جلوگیری از پیچیدگی و طولانی شدن بیش از حد مطلب باید این مدل مطالب را به صورت جداگانه بررسی کنیم تا مطالب بهتر در ذهنمان جا بیافتد.
قبل از اینکه حتی بخواهیم تعریف بازاریابی را به صورت دقیق با هم بررسی کنیم و درگیر مفاهیم و کلمات شویم باید ببنیم که اصلا این موضوع به درد کسب و کار ما میخورد یا آموزش بازاریابی فقط وقت ما را تلف میکند!؟
در گام نخست پس باید بگوییم آموزش بازاریابی میتواند در موارد زیر به ما کمک کند:
کار آموزش بازاریابی به همین 7 مورد ختم نمیشود! به صورت کلی اگر میخواهید در کسبوکارتان به جایی برسید بدون توجه به زمینهی فعالیتتان نیاز است، که این آموزش را جدی بگیرید و تک تک نکات را پیاده کنید و مطمئن باشید در این مسیر نه شانس و قانون جذب میتواند تغییر بزرگی ایجاد کند و نه حتی شرایط سیاسی – اجتماعی جامعهای که در آن فعالیت دارید. تنها یک راه عملی برای تضمین موفقیت هر کسب و کار وجود دارد، آن هم آموزش بازاریابی و البته آموزش دیجیتال مارکتینگ است!
اگر میخواهید به عنوان یک شخص فعالیت کنید به شما توصیه میکنم همین الان دو آموزش پرسونال برندینگ و بازاریابی آموزشی را مشاهده نمایید تا در زمان کمی بتوانید بهترین استفاده را از آموزش بازاریابی ببرید و موفقیت خود را به عنوان یک شخص تضمین نمایید.
بازاریابی کلمه ای است که برای خیلیا از جمله منی که دارم این مقاله را مینویسم و شمایی که دارید این مطلب را میخونید حکم عشق را داره، یک عشق واقعی، یک عشق پاک.
شاید خیلیها فکر کنن این عشق بازاریابی در حقیقت عشق به پول و درآمد است ولی خودمون میدونیم که این نیست یا حداقل تمامش نیست. با بازاریابی محصول و خدمات درست را میدیم دست بندههای خدا، نیازشون را برطرف میکنیم، کمکشون میکنیم زندگیشون بهتر بشه، حس رضایت داشته باشند و در نهایت جهان را به جای بهتری برای هممون تبدیل میکنیم!
پس از دید ما در بمم بازاریابی هنر عشق ورزیدن است.
حالا بیایم تعاریف احساسی را کنار بگذاریم و یکم تعاریف کتابیتر، تئوریتر و دانشگاهیتر را بررسی کنیم و ببینیم افرادی که یکم نام آشناتر هستند در مورد بازاریابی مدعی هستند و زیاد این طرف آن طرف اسمشان را میشنویم در مورد این کلمه جذاب یعنی “بازاریابی” چه میگویند؟
در قدم اول یک سری به دیکشنری بزنیم ببینیم دیکشنری ایرانی آبادیس در مورد کلمه بازاریابی چی میگه:
بازاریابی یا مارکتینگ (که مارکتینگ کلمه انگلیسی است Marketing) به عنوان فرایندی مدیریتی و اجتماعی تشریح شده است که به وسیلهی آن افراد و گروههای مختلف یک جامعه از طریق تولید و مبادله کالا و خدمات با یکدیگر در راستای بر طرف کردن نیازها و خواسته های خود، اقدام میکنند.
بد نیست به بررسی مفهوم بازاریابی از یکی از برترین منتبع جهان یعنی دیکشنری آکسفورد هم بپردازیم تا دید بهتری نسبت به این مفهوم دوست داشتنی پیدا کنیم:
فعالیت ارائه، تبلیغات و فروش محصولات یا خدمات یک شرکت به بهترین شکل ممکن را بازاریابی میگویند.
اگر بخواهیم یک منبع دم دستی هم برای تعریف بازاریابی پیدا کنیم شاید جایی دم دستی تر از ویکی پدیا نتوانیم پیدا کنیم، برای همین خالی از لطف نیست که تعریف ویکی پدیا را هم به صورت مختصر بررسی کنیم:
احتمالا بعد از این تعاریف شروع میکنیم به خمیازه کشیدن و با خودمون هم میگیم این مفاهیم لعنتی بدیهی به چه دردی میخوره!؟ هر آدمی با کمترین میزان شعور و فهم هم اگر یک دقیقه با خودش فکر کنه موارد و کلماتی بهتر از این به ذهنش میرسه، چرا ما باید ذهنمون را با این خزعبلات بدیهی پر کنیم؟
شاید بهتر باشه بریم سراغ فرد مشهور این حوزه یعنی فیلیپ کاتلر (سایتش) که احتمالا از دهن هر فردی که ادعایی در مورد مارکتینگ و فروش دارد شنیدهایم و شاید هم کتاب مدیریت بازاریابی یا انواع کتابهای دیگرش مثل نسل دو، سه، چهار و… (احتمالا تا آخر عمر هر سال یک نسل به این موارد اضافه کند) را خوانده یا حداقل اسمشان به گوشمان آشنا باشد:
بازاریابی به معنای شناسایی و برطرف کردن نیازهای انسانی و اجتماعی است. کاتلر و کلر تعریف کوتاهی از بازاریابی به عنوان برآورده کردن نیازهای مشتریان به صورت سودآور ارائه میدهند.
اگر به نظر این ریش سفید بازاریابی نگاهی دقیق بیاندازیم میبینیم نظریه او بر اساس نظریه روانشناس معروف یعنی آبراهام مازلو استوار است. یعنی به عبارتی جناب کاتلر ریشه را در بر طرف کردن نیاز یک دسته از افراد میبیند!
اما شاید بتواتیم بگوییم همهی این تعاریف، حق مطلب را به درستی ادا نمیکنند و به نوعی تعریف کلیشهای ارائه میدهند که همان به درد دانشگاه و مدرسین کتابی (مدرسینی که بدون تجربه فقط از روی کتاب درس میدهند) میخورد و با این تعاریف به جایی نمیتوانیم برسیم.
بیایم قبل از این که به تعریف ب م م برسیم، جواب چند سوال را با خودمان مرور کنیم تا تعریف بازاریابی کمی برای ما بهتر و بیشتر جا بیافتد. به عنوان یک مثال، سناریو این است که من قصد دارم برای خودم یک گوشی موبایل بخرم، حال بیایید به این سوالات جواب بدهیم:
برای هر محصول یا خدماتی که داریم باید 15 سوال بالا را از خودمان بپرسیم و ببینیم واقعا چرا ما و محصول ما باید توسط مشتری انتخاب شود.
بازاریابی از نگاه ما در بمم در یک جمله خلاصه میشود:
ساخت نیازی در مردم که فقط و فقط با ما برطرف میشود.
یا اگر بخوایم یک خورده با زبون کوچه بازاری تعریف خودمون از مفهوم بازاریابی را بگیم باید بگیم: کاری کنیم ملت دردی را انتخاب کنن که دواش فقط دست ما باشه.
خب بیایم یکم تعریفمون را با هم و البته با مثال جابندازیم ببینیم که چقدر این تعریف میتونه به همه افراد و کسب وکارها کمک بزرگی بکنه و آن ها را از دام تعاریف و مفاهیم تو خالی و بی اساس نجات میده!
اول از همه از نظر و تعریف کاتلر شروع کنیم! کاتلر درست گفته که ما باید نیاز را بر طرف کنیم ولی این تعریف به درد دانشگاه و احتمالا امتحان میانترم میخوره، چون چرا منی که نیاز دارم به گوشی موبایل برم گوشی اپل بخرم، چرا از تو بخرم؟ چرا الان بخرم و… . در حقیقت نظریه کاتلر درسته منتهی بی استفاده است و یا به عیبارتی این تعریف از دید مشتریه یعنی مشتری با خودش میگه این نیاز من را میتونه برطرف کنه!
ولی از سمت بازاریاب تعریف کاتلر مفت نمیارزه. چرا؟ چون چرا باید نیاز خرید به گوشی داشته باشه؟ چرا باید نیاز داشته باشه که به جای گوشی 6 تومنی یک گوشی شصت میلیونی بخره؟ و موارد دیگری مثل این.
خیلی از تازه کاران و ابلهان پرمدعای دنیای بازاریابی فکر میکنند برای خرید یک کالا باید طرف به اندازه کافی پول در حسابش داشته باشد! همین قدر سطحی، همین قدر احمقانه! اگر یک بازاریاب بتواند کاری کند که فردی با موجودی صفر تومان در حساب، احساس کند که به یک کالا و خدمات نیاز دارد، از زیر سنگ هم که شده پول را جور میکند!
اما این کار هنر میخواهد، این کار تجربه میخواهد، کسی با خواندن کتابهای دو زاری نمیتونه از این کارها بکند! یک لحظه با خودت فکر کن که چه تعداد از افراد هستند که حاضرند به هر دری بزنند که پول جور شود تا بتوانند به بهترین دکتر شهر زیر میزی بدهند تا عزیزشون حالش بهتر بشه!
ما به عنوان یک مارکتر یا بازاریاب باید نیازی را در مردم ایجاد کنیم که نه تنها مردم احساس نیاز کنند، بلکه باید به این نتیجه برسند که تنها دوای دردشان ما هستیم، میخوای پول بدی به غذا، نه! باید پولت را بدی به من، جای پول تو پیش من اسست. نیاز به دارو داری، نه! محصول من نیاز مهمتری است، پولت را بده من، سریع!
اگر کتاب های مزخرف و سطحی مثل کتاب های مدعی اعظم برایان تریسی (که طبق تحقیقات در ایران بیشتر روی بورسه)، شیوهی گرگ (گوسفند) را خوانده باشید میبینید که چقدر مطالب احمقانه ای پشت سر هم نوشته شده است! کتابهایی که وقت شما را تلف میکند، اما این جا در ب م م از این خبرها نیست.
میخواهی بازاریاب بشی باید با حقیقت بازار آشنا بشی. میخواهی بازاریاب خوبی باشی باید مطالب ما را به گوش جان بسپاری و هر روز به ما سر بزنی!
طبق روند همیشگیمون در ب م م، باید برای بازریابی هم یک تعریف خوئمونی داشته باشیم تا از دست تعریف های طولانی که به خاطر سپاریشون کار حضرت فیل هست رهایی پیدا کنیم و آزاد بشیم. بنابراین تعریف خودمونی زیر را داریم:
بازاریابی یعنی علم پول درآوردن!
واقعا بازاریابی چیزی غیر از دانش پول درآوردن نیست. در حقیقت یک بازریاب با مطالعه بازار پیدا میکنه:
همانطوری که میتوانیم ببینیم کل روند درآمد یک کسب و کار در دست بازریاب است و هر چقدر علم بازاریابی در جای جای یک مجموعه و بیزینس بهتر پیاده سازی شود درآمد آن بیشتر و تضمین شده تر است.
خیلی از افراد به دلیل دانش کم در مورد بازاریابی دچار اشتباهاتی هستند که باید همین جا و یک بار برای همیشه برای خودمان آن را بر طرف کنیم:
یکی از بزرگترین اشتباهاتی که معمولا افراد و به خصوص صاحبین کسب و کار یکم قدیمی تر میکنند این است که فکر میکنند بازاریاب همان ویزیتور است!
ویزیتوری ( visitor ) همانطور که از اسمش پیداست یعنی بازدید کننده. اما بازریابی یعنی علم ثروت سازی!
بیایید با یک مثال این اشتباه فاحش را برای خودمان بررسی کنیم:
فرض کنید یک شرکت میخواهد از طریق پفک به درآمد برسد. کار بازریاب این است که مشخص کند الان چه نوع پفکی رو بورس هست؟ کرانچی یا اسنک پنیری را مردم بهتر میخرند؟ گوجه ای باشد یا فلفلی؟ کم کالری باشد یا مهم نیست؟
خب بعد از اینکه مشخص شد چه نوع پفکی باید تولید شود نوبت به این میرسد که حالا پفک تولید شده را از چه کانال توزیعی بفروشیم؟ با هایپرها مذاکره کنیم یا کروش؟ با شرکت پخش البرز قرار داد ببندیم یا مثل شیرین عسل، خودمان با جذب سرمایه گذار خورده فروشی بزنیم یا حتی شاید بهتر باشد در فضای دیجیتال کار توزیع و فروش را به صورت مستقیم انجام دهیم و موارد دیگیری که باید در یک مقاله و آموزش به صورت کامل در مورد آن صحبت کنیم.
بعد از این که کانال توزیع مشخص شد، بازاریاب مشخص میکند که یک سری افراد شرکت حالا چه از طریق تلفنی، چه به صورت آنلاین و چه به صورت حضوری و ویزیتوری با شبکه توزیعی که در مرحله قبلی انتخاب کردیم ارتباط برقرار کنند. مثلا ویزیتور ما برود به خوره فروشی ها یا سوپر مارکت ها بگوید ما این پفک را داریم و بقیه ماجرا. همانطوری که میتوانید حدس بزنید ممکن است شرکت پفک سازی حتی ویزیتور نداشته باشد و ویزیتورها استخدام شرکت پخش و توزیع باشند ( مثلا ویزیتورها کارکنان شرکت پخش البرز باشند ).
و بقیه کارها و فعالیت هایی مثل برندسازی، استراتژی تبلیغات و خیلی موارد پیچیده تر که احتمالا ویزیتورها حتی به گوششان هم نخورده است.
باید بدانیم که فروش یکی از ارکان بازاریابی است و نه کل آن در مثال کسب و کار پفک که در بالا زدیم اگر شرکت تصممیم بگیرد که خودش بدون واسطه و شرکت پخش پفک هایش را بفروشد اینجا فروشنده و علم فروش به ماجرا وارد میشود ولی باز هم مسئولیت هایی مثل برندسازی، بازارسازی، برندینگ و… هیچ ربطی به بخش فروش مجموعه ندارد.
خیلی از افراد فکر میکنند و یا ادعا میکنند بازاریابی فقط تجربه ایت که یک فرد باید عرق و خون در یک صنعت بریزد تا بتواند ادعای بازریاب بودن بکند، ازز طرفی کی سری افراد هستند که فکر میکنند با خواندن چهارتا کتاب بازاریابی مثل کتاب کاتلر و یا کتاب های مدیریت میتوانند ادعایی داشته باشند!
در حقیقت هر دو سته اشتباه میکنند! دقیقا مثل یک مربی فوتبال که خود شباید هم کمی فوتبال بازی کرده باشد و هم مدام در حال مطالعه باشد و آموزش های جدید مربی گری را آموزش ببیند، یک بازاریاب، هم باید در دوره های آموزشی مختلف شرکت کند و هم باید کمی تجربه در صنعت های مختلف بخش های مختلف بازاریابی مثل فروش، ویزیتوری و… داشته باشد.
اگر فردی بخواهد ادعای بهترین بودن در زمینه بازاریابی بکند باید علاوه بر شرکت در دوره های آموزشی و تجربه باید از خلاقیت زیادی داشته باشد و بتواند در شرایط مختلف راه حل های متنوع و کارسازی را خارج از دنیای تجربیات و دوره های آموزشی ارائه دهد.
تبلیغات کلیکی ارزان واقعیت دارد یا دروغی هست که آژانسهای تبلیغاتی با آن سر ما را گرم میکنند؟ اصلا به چه نوع تبلیغ کلیکی، تبلیغ کلیکی ارزان میگوییم؟ اگر این روش بازاریابی به صرفه و منطقی است، چه کسبوکارهایی از آن باید استفاده کنند و به عبارتی بازگشت سرمایه مثبتی برای آنها میتوان متصور شد؟…
تبلیغات اینترنتی چیست؟ روش های مختلف تبلیغات اینترنتی کدامند؟ بهترین روش تبلیغات اینترنتی چیست؟ چطور از بستر اینترنت برای جذب مشتریان و مخاطبان استفاده کنیم؟ تبلیغات اینترنتی در کدام 4 مورد ضرره و برای کدام 5 نوع کسب و کار مفیدترین روش جذب است؟ اگر در حال یادگیری دیجیتال مارکتینگ هستید یا کسب و…
تبلیغات ریتارگتینگ چیست؟ آموزش تبلیغات ریتارگتینگ به درد چه کسب و کارهایی میخورد؟ تاریخچه این نوع تبلیغ به چه زمانی بر میگردد؟ مهمترین مزایا و معایب تبلیغات ریتارگتینگ چیست؟ اگر بخواهیم از این نوع تبلیغ در کسب و کارمان استفاده کنیم باید چه گام هایی را به ترتیب برداریم؟ در این آموزش، ضمن پاسخ…
افزایش فالوور اینستاگرام را از چه راهی و با چه استراتژی شروع کنیم؟ راهکارهای رایگان افزایش فالوور اینستاگرام چیست؟ ارزانترین روش افزایش فالوور اینستاگرام چیست؟ از چه راهی تعداد دنبال کنندگان فعال و پول بده را افزایش دهیم؟ اگر شما هم هدفتان این است که با افزایش فالوور اینستاگرام، کسب و کار خود را…
راهکارهای افزایش فروش کم هزینه کدامند؟ چطور در زمان کوتاهی بتوانیم فروش خودمان را به شکل چشمگیری افزایش دهیم؟ بهترین راهکارهای افزایش فروش در بازار ایران کدامند؟ چطور مخاطبان و مشتریان احتمالی زیادی را به خریدار تبدیل کنیم؟ اگر شما هم میخواهید بهترین، ارزانترین و البته سریعترین راهکارهای افزایش فروش و افزایش درآمد کسب…